It's me

روزمرگی های یک عدد جوانک نو شکفته :|

It's me

روزمرگی های یک عدد جوانک نو شکفته :|

It's me

وی به زیست و جانوران(جک و جونورا)علاقه ی خاصی دارد
وی معتقد است پس از هفت شبانه روز حرف نزدن سلول هایش متورم شده و میترکند
وی دست به قلمش خوب نیست وبسیار محاوره ای طور تایپ میکند
وی برای تخلیه ی خود بدین مکان روی اورده است

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

متنی که قرار بود یک خط باشد:|

Wednesday, 4 Dey 1398، 11:50 AM

ببینید کی خودشو بسته به قهوه که با 4 ساعت خواب تا شب درس بخونه _-_
پ.ن نامبر وان:کسی راهکاری برا خواب اشفته داره؟:|
هر یه ساعت یه صدایی بهم یچیزی میگفت(که یادم نمیاد چی بود ولی میدونم یچیز امری بود مثل بیدار شو! یا مثلا نگاه کن.)
و من چشام تا اخرین حد ممکن باز میشد و از صدا میترسیدم و کز میکردم گوشه ی تخت و میخوابیدم باز
فک کنم مغزم داره علیه من انقلاب میکنه و یه چیز مستقل از من میشه:)
بابامم چند وقت پیش میگفت که توی خواب چقدر حرف میزنی:|
گویا 7 صبح که میخواسته بره سرکار صدامو میشنوه(چقدر بلند حرف میزدم که از اون فاصله پشت در بسته صدامو شنیده-__- ) و فکر میکنه دارم تلفن حرف میزنم😂 و وقتی میاد،میبینه توی خواب داشتم حرف میزدم:|
شبش کلی بهم توجه کرد و با لحن مهربونانه و دلسوزانه حرف میزد باهام.یه لحظه فکر کردم دارم میمیرم که انقد مهربون شده:|
و بعدم بهم گفت که تو هیجا نمیری و منزوی شدی و فلان و بیسان و اگه همینجوری ادامه بدی باید ببریمت روان پزشک:/
(شایدم برعکس)
خلاصه که فک کنم دارم چند شخصیتی میشم:||
اها راستی،سابقه تو خواب جیغ کشیدنم دارم😂 از خواب بیدار میشدم و اجسام توی اتاقمو به شکل سایه های ترسناک میدیدم و جیغای ممتد میکشیدم و بعد باز میخوابیدم :|||(وی در هیچ شرایطی ول کنِ خواب نیست)
حالا که اینارم گفتم اینم بگم که فکر میکنم دو قطبیم هستم:|
چند وقت پیش با خواهرم اینا تو ماشین بودیم و توی جاده.شب بود و هوا تاریک.خواهر زادم طی یه حرکت ناگهانی رفت که بره بغل باباش و سرش تَق،خورد به شیشه ی پنجره ی ماشین:)
و من یهویی خیلی خندم گرفت:| هی خندیدم،خندیدم،خندیدم و خندیدم که دیگه به زور نفس میکشیدم.و یهو به خودم اومدم دیدم دارم هق هق میکنم :|
دقیقا مثل وقتی که از سر غم و غصه هق هق میکنه ادم.با ناراحتی تمام داشتم هق هق میکردم و وقتی به خودم اومدم پوکر فیس به افق خیره شدم و به داداش کوچیکه م که باتعجب بهم نگاه میکرد گفتم انقدر خندیدم اشکم درومد! :|
پ.ن نامبر 2: به یک عدد روانشناس نیازمندیم😂🤦🏻‍♀️
پ.ن نامبر3:کی بود دیروز میگفت خیلی حس خوبی دارم بابت باشگاه رفتن و فلان؟:/
دارم میگُسَلَم زیر درد گرفتگی بدن:(

موافقین ۱ مخالفین ۰ 98/10/04
the moonlight

نظرات  (۲)

این حالات هم که گفتید احتمالا مینور دپرشن باشه البته بررسی بالینی میخواد من هیچ اطلاعی از وضعیت تون ندارم.

نمیدونم پشت کنکوری هستید یا کنکوری که پشت کنکوری باشید احتمال استیگما هم هست و علاوه بر استرس شدید یه استرس هم بابت استیگما دارید

درمانش هم بخش اعظمش دست خودتونه چون اصلی ترین عاملش استرس شدید و طولانیه 

باید به کاراتون نظم بدید و حساب شده درس بخونید زیادم شب بیدار نباشید

با خوندن متنت حس و حال سال کنکورم برام زنده شد

اولا برا بدن دردت ماست بخور و حتما بعدش دوش ولرم

دوما یکم از استرس کنکر بکاه درسی که نقطه ضعفته اولویت بندی کن و اول صبح اونو بخون

بنظرم کلیپ انگیزشی هم ببینی بد نیست من سال کنکور ایمان سرورپور میدیدم که تو تلگرام تو سرچ بنویسی imansarvarpourofficialfans میاره برات

ارشیو فیلماش از سه سال قبل تا الان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی